ازمکه تا بیتُالعـتـیقِ روشنِ عرشخیلِ ملک سرگرمِ تحسینِ خدیجهاست گرقـامـتِنخـلِ نـبـوت استواراستاز برکتِ خشتِ نخستینِ خدیجه است او همسرِ خورشید هست و مادرِ ماهعطرِ وجودِ هردوتسکینِ خدیجه است ازسوی حق براو سلام آورده جبریلازباغِ معراجی که آذینِ خدیجه است عـنـوانِ اُمّ الـمـومـنـیـن دارد اگـراواین یک از آن صدها عناوینِ خدیجه است ازبسکه دستانش سخاوت داردآریعالم فقیروعبد ومسکینِ خدیجهاست امشب که ازداغش جهان را غم گرفته قلبِ پیمبر نیزغمگـینِ خدیجه است!